جدول جو
جدول جو

معنی فارغ الحال - جستجوی لغت در جدول جو

فارغ الحال
(رِ غُلْ)
رجوع به فارغ البال شود
لغت نامه دهخدا
فارغ الحال
آسوده رامیده فارغ البال
تصویری از فارغ الحال
تصویر فارغ الحال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فارغ البال
تصویر فارغ البال
آسوده خاطر، آسوده دل، فارغ الحال، با آسودگی خاطر
فرهنگ فارسی عمید
(رِ غُلْ)
آسوده خاطر. آسوده دل: پیوسته آسوده و مرفه الحال و آزاد و فارغ البال. (ترجمه محاسن اصفهان ص 132). تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال در این طرف مقیم شدند. (ترجمه تاریخ قم ص 5). و رجوع به فارغ بال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فارغ البال
تصویر فارغ البال
جدا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغ البال
تصویر فارغ البال
آسوده دل
فرهنگ واژه فارسی سره
آزاد، آسوده، بی تشویش، بی دغدغه، آسوده دل، آسوده خاطر، خاطرجمع، راحت، رها، فارغ، مرفه
متضاد: مضطرب
فرهنگ واژه مترادف متضاد